ghasedak bolori
شوریده حالم درپی عقربه ی ساعت می دوم كنج خلوتِ اتاقِ تنها ییم "همان زاویه ی حسرت" با نگاهی وزن دار، دنبال می كنم عبور باریكه ی نور از میان حباب آرزوهایم را از همه چیز عبور می كند " ازشب،ازآرزوهایم،از من،ازتو،ازكویر بینمان " آه خدای من به كجا ختم می شود؟ حالم بد است!كانون احساسم ترك خورده... حیرانِ در ویرانی ام... پاكتِ سیگار پدرم را دزدكی بر می دارم! نخ پشت نخ! سیگار پشت سیگار! ابر فضای خلوتم را فرا گرفت دیگر هیچ نوری نبود... همه چیز ابری بود " رویاهایم ، فاصله بین من و تو" آری همین را می خواهم می خواهم همیشه فاصله ی بینمان ابری باشد.پاکت سیگارم کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |